در یک چرخش وحشیانه از حوادث، من یک شرط را در محل کار از دست دادم و مجبور شدم خواسته های رئیسم را به عنوان مجازات انجام دهم.شوهرم، همیشه شریک وظیفه شناس، همه آن را ثبت کرد.این جوان ساده لوح 18 ساله خود را در یک سه نفره عجیب و غریب با رئیسش و شوهر بی خبرش یافت.