یک دفتر خاطرات ممنوعه پدرخوانده خواسته های گره خورده او را آشکار می کند. یک بمب برزیلی داغ با او روبرو می شود که منجر به یک برخورد داغ می شود. او مشتاق است که او را راضی کند، قبل از اینکه یک سواری وحشیانه و هاردکور داشته باشد، یک دم دستی انفجاری انجام می دهد. شیمی آنها شعله ور می شود و هر دو را نفس می کشد.