توماس استون هانک، معروف به مردانگی عظیمش، برای جشن گرفتن در جنگل آبدار نورا بازمی گردد. پس از یک دم دستی شگفت انگیز، او مشتاقانه از خروس عظیم او استقبال می کند و در حالی که گیلاسش به طرز وحشیانه ای خرد می شود، فریاد می زند. این زن مجارستانی می تواند فشارهای توماس را کنترل کند و در یک کام شات باشکوه به اوج خود برسد.